تا ببینم از کدامین غروب غمگین طلوع میکنی تا بگویم پرستوی عاشق چمدانهایت رابیاورد بیا که بی تو لب هایم با خنده غریب هستند بیا که بی تو دستانم سرد وخالیست بیا وبا دستان گرمت دست هایم رابگیر تا برای یکبار عشق راباهم تجربه کنیم بیا که عاشقانه منتظرت هستم مونس تنهایی من...
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|